عطر مادرانگی

  • خانه 
  • همسرانه 

خانواده دینی

22 مهر 1403 توسط سمیه اسماعیل زاده کردخیلی

🎀همــ👩‍❤️‍👨ـسرانه🎀
🔹 نشانه های ناراحتی یک مرد از همسرش 

❶ ممکن است کم حرف شود یا منزوی گردد.

❷ ممکن است خودش را با کار مشغول کند.

❸ تا می تواند دیر به خانه می آید.

❹ مثلث سازی با عضو دیگری از خانواده. مثلا” صمیمی و دمخور شدن با فرزند یا ائتلاف با او.

❺ حتی وقتی که کارش در بیرون منزل تمام می شود، به بهانه های مختلف؛ بنزین زدن، رسیدگی به ماشین، پرسه زدن در خیابان(وقت کشی) یا با دوستان و …؛ در اینجا هدف اصلی دیر آمدن به منزل است.

❻ ارتباط چشمی برقرار کردن با همسر کم می شود.

❼ شوخی های مبتنی بر صممیمت کاهش پیدا می کند.

❽ تشکر و قدردانی از همسر کاهش پیدا می کند.

❾ دیر یا زود خوابیدن، جدا خوابیدن و …

10. کم محلی به یکدیگر و حتی تحقیر دیگری و…

 نظر دهید »

ولادت

17 مهر 1403 توسط سمیه اسماعیل زاده کردخیلی

ولادت

 نظر دهید »

دغدغه یک مادر

18 مرداد 1403 توسط سمیه اسماعیل زاده کردخیلی

ساعت از دوازده گذشته. برق ها خاموش شدند. سجاد چسبیده به من و شیر میخورد. طولانی شده شیر خوردنش فاطمه صدایم میکند. میپرسد داداش نخوابید بیای پیش من. و من نه می گویم. نه می گویم و در دلم غصه است از اینکه دخترکم الان مرا میخواهد و من نمیتوانم کنارش باشم. گاهی دلم میخواست میتوانستم به دو نیمه تقسیم شوم. هرچند بعضی از شبها به هر سختی شده سعی میکنم هردو را بغل کنم. نمیدانم کارم واقعا درست بود که انقدر زود بچه دوم را اوردم یا نه. بخاطر فاطمه تصمیم گرفتم زودتر بچه دوم را بیاوریم ‌. اما گاهی حس میکنم با اینکارم باعث شدم فاطمه بچگی نکند. باعث شدم کهانطور که نیاز دارد نتوانم کنارش باشد خیلی از شبها مرا میخواست من بخاطر گریه و شیر سجاد نتوانستم به او برسم. و این عذاب وجدان مثل خوره بر جانم افتاده کاش دخترکم فکر نکند من اورا کمتر دوست دارم کاش بداند جان من است.

 نظر دهید »

مادرانه نه عاشقانه بهتر است

23 اردیبهشت 1403 توسط سمیه اسماعیل زاده کردخیلی

​بهتر است بگوییم عاشقانه تا اینکه بگوییم مادرانه 

وقتی که خوابیدن نگاهشان میکنم و معصومیت و ان شیطانت های ازار دهنده روز که هر کار میکندد که بیشتر ناراحتت کنند دلم ضعف میرود و از خودم بدم می اید که چرا چند ساعت پیش عصبانی شدم و غمگینش کردم . از روزی که پا به دنیایم گذاشتند یادم است شبها هر موقع و به هر بهانه که پا میشوم بوسه بر گونه هایشان میزنم و قربانشان میرومم و میخوابم فرق ندارد ده بار باشد یا کمتر و بیشتر. روزهایی که ببشتر اذیتم کردند شبها با اینکه ارزو دارم صبح نشود گاهی اما بیشتر غمگین میشوم از رفتاری که داشتم شرمنده . عاشقانه های یک مادر هیچوقت تمامی ندارد این تنها عشقی هست که وقتی امد بدون بهانه ای تا عمق جانت رسوخ میکند تا جانت به خاک سپرده شود خدایا این عشق را به همه ی زنان سرزمین  بچشان.

 (البته ناگفته نماند صبرش و رو چندین برابر دعا کنید بده به همه و بخصوص من)

 نظر دهید »

به کجا چنین شتابان

29 فروردین 1403 توسط سمیه اسماعیل زاده کردخیلی

وارد زادگاهم میشوم کنار هم خون ها و هم ریشه هایم هستم اما چقدر احساس غریبی دارم گاهی حس میکنم نکند مثل اصحاب کهف صدها سال خوابیدم و الان بیدارم که انقدر همه چیز عوض شده است اصلا عوض شده است یا عوضی شده . گاهی نگاه بهت زده ام روی شمایل رنگارنگ و موهای پریشانشان خشک میشود گاهی بدون اراده اه از قلبم برمیخیزد بخاطر باورهایشان واقعا چه شد که اینگونه خیلی از چیزها عادی شده البته میگم عادی اگه برای من عادی بود انقدر درونم اتیش بپا نمیشد شرمندگی نمیگذارد خیالم اسوده شود و رد شوم همیشه درونم یک نوع اضطراب است مثل روزی که فردای ان امتحان شفاهی داشتم و میترسیدم همه چیز یادم رود میترسم یادم رود جواب هایی که باید به امام زمانم بدهم اصلا ببینم جوابی دارم فک کنم امتحانم رو صفر صفر بشم اصلا در جواب این که تو چرا در ان لحظه سکوتت را نشکستی چه بگویم؟ ایا شرمندگی جواب قانع کننده ای میتواند باشد.😟

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

عطر مادرانگی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فضای مجازی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس