عطر مادرانگی

  • خانه 
  • همسرانه 

مادر بد

18 اسفند 1402 توسط سمیه اسماعیل زاده کردخیلی

گاهی خجالت میکشم از اینکه نامم مادر است بخاطر ناشکری هایم . گاهی دلم میخواهد ساعت ها مرخصی بگیرم از این مادر بودن نمیدانم من ناشکرم یا خسته ام اما میدانم خیلی تنهام . شهر غریب بدون حمایت مادر با دو بچه کوچک بازیگوش که گاهی هر دو باهم شروع به داد و بیداد میکنن انگار مامور شده اند من در امتحان شکرگذاری مردود شوم و من شاگرد تنبل انقدر نمره ام خراب میشود که با هیچ تک ماده ای نمیتوانم خودم را ببخشم و فقط عذاب ان همراهم میشود . کاش میشد گاهی حرف زدنمان با خدا دوطرفه باشد یعنی بتوانم صدایش را بشنوم که در اغوشم میگیرد و دلداریم میدهد نیاز دادم بشنوم که میگویید بنده من میدانم دارد بر تو سخت میگذرد اشتباه کردی اما من گذشتم . گاهی دام میخواهد حافضه بچه هایم پاک شود از رفتار نامناسبم اخر بچه یک یا سه ساله چه میفهمد کار درست و اشتباه را که من نمیتوانم خودم را کنترل کنم . خدایا فقط میتوانم برای بار هزاروم بگوییم ببخشید و تکرار نمیشود خودت کمکم کن که تکرار نشود من جز تو پنهایی ندارم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

عطر مادرانگی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فضای مجازی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس